ارتباطات رسانه ای
آخرين مطالب
ژورنال جواهرات

بسم الله الرحمن الرحیم 

خلاصه، تحلیل، نقد کتاب گریز از آزادی اریک فروم

نویسنده: حبیب حمزه

 کارشناس ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه تهران پردیس بین المللی کیش 

پست الکترونیکی: hhamzeh@ut.ac.ir

 

 

 

 

 

خلاصه کتاب گریز از آزادی (اریک فروم)

 

اریک فروم در 23 مارس سال 1900 در یک خانواده بنیادگرای یهودی در فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. پدرش بازرگان و پدربزرگش یک خاخام یهودی(روحانی یهودی بود.) خود او نیز در دوران کودکی طلبه مخلص تورات بود. همانند فروید او نیز در دوران جوانی آثار تلخ عضویت در گروه اقلیت را تجربه کرد. با اینکه بعد ها پیوند سازمان یافته او با مذهب قطع شد، تاثیر تجربه های مذهبی اولیه در آثار او کاملا مشهود است. فروم در زمینه جامعه شناسی و روانکاوی در دانشگاه مونیخ، فرانکفورت، هایدلبرگ به درجه دکترا رسید و از هگل و مارکس و فروید تاثیر پذیرفته است.

مقدمه:

اریک فروم در این کتاب به بررسی آزادی انسان و مخصوصا عناصر مخالف با رشد و پرورش انسان و انسانیت می پردازد و با توجه به اسم کتاب (گریز از آزادی) به شرح و تفصیل آن و تعاریف مرتبط با آن پرداخته است.

داشتن آزادی با علاقه تسلیم در حصول لذت و منفعت، قدرت چه رابطه ای دارد؟ انسان موجودی خواهان آزادیست و این آزادی را چگونه به دست می آورد؟ آیا خواسته های انسان چون داشتن آزادی و خواسته های دیگری چون تسلیم در مقابل لذت های نفسانی، منفعت شخصی و قدرت وجود دارد؟ آن حس یا قدرت درونی انسان که در مقابل عوامل مختلفی همچون قدرت های موجود با داشتن انرژی تدافعی یا تسلیم در برابر آنها چگونه در انسان نهادینه می شود و در مقابل آنها چه عکس العملی را از خود نشان می دهند و این عکس العمل  با چه هدفی نمود پیدا می کند و یا به عبارت دیگر چگونه و چه عاملی برای ایجاد شدن این عوامل در انسان شکل می گیرد، که می توان اشاره ای اعم از تشنه قدرت و تمح بیشتر برای داشتن قدرت در انسان داشت که عاملش چیست و چگونه انسان چنین خصوصیاتی را در خود می پروراند و به سمت خواسته های نفسانی شهوت ارضا نشدنی گام بر می دارد؟

برای پاسخ به چنین سوالهایی در این کتاب تنهایی انسان یکی از مهمترین مباحث این کتاب می باشد که تنهایی انسان را به تصویر می کشد و بررسی می کند، تنهایی چیزی است واقعی و غیر قابل انکار که از بدو تولد انسان تا انتهای عمرش با او بوده و هست و انسان ذاتن از تنهایی هراس دارد و حسی است که از کودکی با فرزند انسان همراه بوده و خطریست برای تهدید آن و ارتباطات تنها ابزاری ست برای جدایی از تنهایی و مولفه های آن برای بر قراری ارتباط با دیگران و هم نوعان خود می باشد همانطوری که جنین در رحم مادر توسط ناف از مادر تغذیه می کند تا رشد کافی جهت تولد و وارد شدن به دنیای دیگری چون اجتماع می باشد که این نشانه ای از وابستگی مطلق به مادر را دارد و نظامی سازمان یافته و حساب شده در دنیا که به طور زنجیره وار و تکمیل کننده که غایت و هدفی را دنبال می کند که این نظام در تمامی ذرات و ماهیت پدیده ها به صور مختلفی قابل تجلی می باشد و هدف رسیدن به یک نتیجه مطلوب و رضایتمند است، کودک از بدو تولد نیاز به دیگران دارد تا آخر عمر همین نیاز داشتن و وابسته بودن به هم نوع خود و همکاری و حضور در جامعه ای دوم بجز خانواده که اجتماع معرفی می شود برای بر قراری ارتباط با دیگران حسی به عنوان متمایز بودن با طبیعت را در انسان ایجاد می کند. اریک فروم تحولات بزرگ اجتماعی را که صرفا معلول عوامل روانی می دانند و همچنین با کسانی که فقط بر عوامل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در تحلیل پدیده ها تکیه می کنند مخالف است. آدمی به اجبار خود را با جهان مقایسه می کند که احساس حقارت بهش دست می دهد. اگر نتواند خود را با نظامی که ساختار نظامند دارد به زندگیش معنی و جهت بدهد حس آزادی، قدرت و توانایی در زندگی او به جزئی گرایانه و منفعل و نا کار آمد و یا فلج خواهد شد.

 

https://www.civilica.com/p/84846
برچسب‌ها: خلاصه, تحلیل, نقد, کتاب گریز از آزادی, اریک فروم,
ادامه مطلب
[ 7 / 12 / 1395 ] [ 15:53 ] [ مدير وبلاگ: حبیب حمزه ]

بسم الله الرحمن الرحیم

نگرش ها و نظریه های انتقادی تئودور آدورنو از باب زیبا شناختی موسیقیایی

نویسنده: حبیب حمزه 

 کارشناس ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه تهران پردیس بین المللی کیش

پست الکترونیکی: hhamzeh@ut.ac.ir

 

 

 

چکیده:

آدورنو یکی از فیلسوفان و جامعه شناس نئومارکسیست آلمـانی که عمده آرای او به سالهای (69-1903) برمیگردد علاوه بر اینکه آدورنو پژوهش ها و تحقیقاتی ارزشمندی در زمینه علوم اجتماعی، فلسفه و علوم انسانی انجام داده است در حوزه فلسفه هنر و زیبا شناسی نیز تحلیلها و الگوهای نظری و رویکردهای پیچیده و درخور تاملی ارائه کرده است به همین سبب در این نوشتار با اشاره به نظریات فلسفی وی در قالبهای متنوعی چون اندیشه های آدورنو، تاریخچه مکتب فرانکفورت، مارکسیسم و ارتدوکس، دیالکتیک روشنگری و دیالکتیک منفی، صنعت فرهنگ، نخبه گرایی آدورنو، نقش انتقادی هنر، گفتمان هنری، اخلاق صغیر را مورد بررسی قرار داده ایم

 

مقدمه:

آدورنو در موسیقی و هنر موضع رادیکال و انتقادی داشت و در حوزه جامعه‌ شناسی به بررسی تضادهای اجتماعی که بر مردم سنگینی می‌کرد، علاقه‌مند بود. درکتابی به نام ( شخصیت اقتدارمنش ۱۹۵) که با همکاری متفکران دیگری از جمله الزه فرنکل-برونسویک نوشته‌ است رویکرد فاشیستی را از طریق توصیف شخصیتی خشک و دنباله ‌رو که مطیع قدرت فرادستان اما تهدید کننده فرودستان است بررسی می‌کند. فلسفه آدورنو به شدت تحت تأثیر هگل است و تنش دیالکتیکی میان فرد و جامعه و عام و خاص را بررسی می‌کند. اما از سوی دیگر همانند مارکس ادعای هگل درباره آشتی ‌پذیری این اضداد را رد می‌کند. «دیالکتیک نفی کننده»آدورنو هرگونه امکان سنتز نهایی وآشتی قطعی را انکارمی‌کند.

او پس از مهاجرت به آمریکا دراثر فشار نازیسم به مطالعه فرهنگ تودهای در شکل آمریکایی و سوداگرانه آن پرداخت و سازمان اقتصادی واجتماعی سرمایه‌داری جدید را به‌ عنوان نظامی که گرایش دارد به نظامی فراگیر و بسته تبدیل شود تحلیل کرد. به عقیده او صنعت فرهنگ، سینما و دیگر رسانه‌ها با دستکاری و جهت‌ دهی اذهان، تصویری دوزخی از جهانی تحت کنترل فزاینده را ترسیم می‌کنند. به نظر او در واکنش به این جهان سرکش و خود ستیز باید به بسیج همه‌جانبه عقل فلسفی پرداخت.

اما عقل علمی و محاسباتی خود بخشی از مشکل است. او درکتاب دیالکتیک روشنگری ۱۹۷۴ که با همکاری هورکهایمر نوشته شد، کوشید برای این پرسش پاسخی بیابد که چگونه عقلانیت روشنگری در اوج خود در قرن بیستم می‌تواند جنبش ناسیونال سوسیالیسم را پدید آورد. از دیدگاه این دو متفکر، روشنگری روندی دیالکتیکی و خود برانداز است، زیرا عقل روشنگری با محروم ساختن خود از هر ارزش ما بعد طبیعی و آیینی، و ستایش قدرت و سود به ‌عنوان غایت، ناگزیر به «تمامیت‌خواهی» در اشکال گوناگون آن منجر می‌شود. البته آدورنو جنبش روشنگری را نقطه شروع شکل ‌گیری خصلت سرکوب‌ گرانه عقل نمی‌دانست بلکه ریشه‌های آنرا به سر آغاز فرهنگ‌ های غربی نسبت می‌داد. آدورنو با چنین اندیشه‌هایی به‌ عنوان یکی از رهبران فکری جنبش چپ جدید در دهه۱۹۶۰در آلمان غربی محسوب می‌شود. ستایش او از تناقض نمایی (پارادوکس) در اندیشه پست مدرن تأثیر نهاده ‌است.

از شاگردان مشهور و ایرانیِ آدورنو، می‌توان به منوچهر جمالی اشاره کرد(ویکی پدیا)

 

ارائه شده در مجله علمی و پژوهش در علوم انسانی و مطالعات اجتماعی (سال چهارم)

 

https://www.civilica.com/p/84846
برچسب‌ها: آرای آدورنو, مکتب فرانکفورت, نظریه های انتقادی, صنعت فرهنگ, دیالکتیک روشنفکری و منفی,
[ 7 / 12 / 1395 ] [ 15:25 ] [ مدير وبلاگ: حبیب حمزه ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

حبيب حمزه رئیس اداره اطلاع رسانی
آرشيو مطالب
فروردين 1398
آبان 1397 شهريور 1397 خرداد 1397 فروردين 1397 اسفند 1396 بهمن 1396 آذر 1396 مهر 1396 شهريور 1396 خرداد 1396 اسفند 1395 مهر 1395 شهريور 1395 تير 1395 خرداد 1395 فروردين 1395 اسفند 1394 آذر 1394 آبان 1394 مهر 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391
لینک های مفید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1